برديا جونبرديا جون، تا این لحظه: 11 سال و 19 روز سن داره

بردیا کوچولو

8 ماهگي برديا جونم

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام پسر هميشه خندونم. تولد 8 ماهگيت مبارك باشه عزيزم. ديگه كم كم و كم كم 8 ماهگيت تموم ميشه و تو داري وارد 9 ماهگي ميشي. و هر روز شيطون تر از ديروز. ديگه اگه بگم داري از درو ديوار ميري بالا دروغ نگفتم. ميدوني تا حالا چند تا خرابكاري كردي؟ 1- خونه عمه شيرين زدي جاي صابونشونو شكوندي. 2- يه دفعه انقد ورجه وورجه كردي كه با سر خوردي به لب عمه شيرين و لبشو زخم كردي كه لبش خون اومد. واي واي واي 3-همين 2 روز پيش فندك گاز عمه شيرينو پرت كردي رو زمين كه فندكشون خراب شد. ديگه جرقه نميزد. 4-يه بار خونه مامان جون اينا رفتي سمت گلدون بنفشه افريقايي و اونو انداختي زمين كه از تو گلدونش دراومد. عزيز دلم تو ...
28 آذر 1392

شیطنتای بردیا

بردیا عزیزم. الا تو دقیقا ٧ ماه و ٢٠ روزته. من امروز یه کم مریض بودم و تو خونه موندم. امروز صبح با هم ساعت ٩:٣٠ از خواب بیدار شدیم و تو شروع ک ردی به بازیگوشی. پسر قشنگم امروز برای اولین بار از یه پله رفتی بالا و اومدی پایین. حالا بذار برات تعریف کنم. امروز تو رو گذاشتم تو اتاق خودت که با اسباب بازیات بازی کنی و منم به کارام برسم.اومدم دیدم اومدی جلوی در اتاقت که دقیقا اونجا یه دونه پله کوتاه داریم. بهت گفتم بردیا نری جلوترا اونجا پلس میخوری زمین. تو یه ذره به من نگاه کردی و رفتی من داشتم نگات میکردم ببینم چیکار میکنی رفتی جلو و از پله افتادی پایین. چون پله کوتاه بود چیزیت نشد گریه هم نکردی فقط داشتی نگاه میکردی که چرا اینجوری شد.؟! دو...
19 آذر 1392

7 ماهگی عزیز دلم

سلام پسر قشنگم ٧ ماهگیت مبارک باشه عزیز دلم منو ببخش گل قشنگم. این چند وقت خیلی سرم شلوغ بود نتونستم چیز زیادی بنویسم. خیلی دوست دارم بردیا. تو این روزا اینقدر بامزه شدی که هر چی بگم کم گفتم. چار دست و پا رفتنت کامل شده. دیگه کم کم میتونی از حالت چار دست و پا بشینی. تازه یاد گرفتی پایه مبل یا پایه های روروئک یا هر چیزی که بشه ازش رفت  بالا رو بگیری و پاشی وایسی. فکر کنم تا یکی دو ماه دیگه بتونی تاتی تاتی کنی قربونت بشم. بردیای وروجکم یه عالمه عکس دارم ازت که میخوام بذارم تو ببینی ولی هنوز وقت نکردم. حتما حتما این کارو میکنم. بردیا هیچ وقت فکر نمیکردم این روزا اینقدر زود بگذره. وقتی تو به دنیا اومده بودی همش فکر میکردم کی ...
2 آذر 1392
1